روزهای پر فراز و نشیب به سر آمد و سرانجام یک هفته است که گاوصندوق ساعت یک ربع به ۹ از شبکهی سه پخش میشود.
متنی برای مجلهس سروش نوشتم که در شمارهاین هفتهاش منتشر شد. متن را اینجا میآورم.
دوستان اگر نظری انتقادی حرفی در مورد «گاوصندوق» داشتید مضایقه نفرمایید.
«گاوصندوق: برگ سبزی تحفهی درویش
«گاوصندوق» ادامهی همان «راه بیپایان»ی است که با «مسافر» آغاز شد. داستان آدمهای معمولی که در شرایط عادی زندگی میکنند با شادیها و غمهایشان با درستکاری و خطاکاریشان. آدمهای «گاوصندوق» موجوداتی مریخی نیستند. هر روز آنها را میتوانید در آیینه یا در همسایگی یا در محل کار و تاکسی و اتوبوس ببنید. داستان آنها هم داستان عجیبی نیست داستانی هر روزه است. داستان لغزشهای کوچک و بزرگ آدمهای کوچه و خیابان. آدمهای این دور و زمانه با خوبیها و بدیهایشان با بزرگیها و حقارتهایشان. ما فقط امیدواریم آیینه باشیم تا بتوانیم خود را در آن ببینیم، گیرم کمی درشتنمایی شده، تا از بدیها بکاهیم و به خوبیها بیفزایم. ما با آدمهای مطلق خوب یا مطلق بد سر و کار نداریم با آدمهایی سر و کار داریم که خوبیهایی دارند و بدیهایی اما به گاه داوری لاجرم برخی کفهی خیرشان سنگین میشود و گروهی کفهی شرشان.
زبان طنز، شاید بشود گفت مفرح، زبان بهتری است برای انتقاد از خود و جامعه برای همین در گاوصندوق زبان طنز را برگزیدیم. طنزی که اگر به قهقهتان نمیاندازد لبخند بر لبهایتان مینشاند شاید گاهی حتا چشمهایتان هم نمناک شود. خیلی در بند ژانر نبودیم اما به مسامحه و بدون دقت تئوریک میتوان گاوصندوق را ترکیبی از ژانر سرقتی و کمدی رومانتیک دانست.
نوشتن «گاوصندوق» با «امیر عربی» که جوانی بسیار با استعداد و با ذکاوتی ستودنی است آغاز شد. «علیرضا افخمی» چون دوست و برادری بزرگتر، از حیث منزلت نه سن و سال، پیش از آن که «خورشید پنجم» او را از ما بگیرد با تیزبینیهایش در شکلگیری طرح اولیه ما را یاری کرد و آقای «محمود تخشید» با اعتماد و حمایتش و نقطهنظراتی که حاصل سالها تجربه است طرح اولیه «گاوصندوق» را در گروه فیلم و سریال شبکهی سوم تصویب کرد و با حمایتها و پشت گرمیهای سیدامید عزیزی نوشتن «گاوصندوق» آغاز شد.
«مازیار میری» را از سالها پیش میشناختم و تصادفی فرخنده موجب شد این افتخار را پیدا کنم که کارگردانی گاوصندوق را ایشان بپذیرند بعد «حبیب رضایی» هم به جمع ما پیوست تا انتخاب بازیگران این سریال پربازیگر و دشوار را به عهد گیرد. در انتخاب بازیگر گرایش کلیمان به بازیگران تئاتر بود سعی کردیم از تئاتریهای قدیمی و جدید استفاده کنیم. قدیمیها و نسبتا قدیمیها، دیگر توسط بینندگان تلویزیون شناخته شدهاند اما چهرههای جدیدی را در گاوصندوق از تلویزیون معرفی میکنیم که امیدواریم کمک کنیم به گسترش بازی خوب و بازیگران حرفهای. دوستان دیگر یکی یکی آمدند و جمعی بسیار دوستانه و صمیمی شکل گرفت. هفت ماه شب و روز، در روزها و شبهایی که دشواریها و سختیهایی در پی داشت اما دوستی و مودت در گروه موجب شد این روزهای سخت را در کنارم هم باشیم و با هم باشیم و از مشکلات نترسیم و به عهدی که بسته بودیم تا برای مردمی، که هر چه داریم از آنها داریم، کاری انجام دهیم نه در حد بزرگی آنها که به اندازهی وسع خودمان.
و اینک «گاوصندوق» از شنبه اول آذر به پیشگاه مردم عزیز کشورمان تقدیم میشود و ما همه دلمان شور میزند: آیا لایق رفتن به خانههای مردم هستیم؟ آیا به آنها راست میگوییم و باورمان میکنند؟ آیا از لغزشهایمان و کاستیهایمان میگذرند و صداقتمان را در پس حرفها و تصویرها درمییابند و با ما همراه میشوند. دستان تهیمان را ننگرید به قلب عاشقمان نظر کنید. برگ سبزی است تحفهی درویش. این بود بضاعت ما در این روز و روزگار امید که قبول افتد.»
6 comments:
خسته نباشید
و به امید روزهای بهتر
http://lohate.blogfa.com/
کار خوبی یه
سلام و خسته نباشید. نه خیلی مرتّب ولی بیشتر قسمتهای گاوصندوق را تا امروز دیدهام و بهنظرم کار قویای هست از نظر کارگردانی و فیلمنامه و شاید یک سر و گردن بالاتر از بقیّهی کارهایی که پخش میشود. آدمها و شخصیتپردازیها واقعی هستند و به دل مینشینند، ولی بعضی از بازیگران در جای خودشان نیستند. مثل گرجستانی که هرچند بازی خیلی خوبی دارد ولی انگار فقط برای به خنده انداختن تماشاگر در این سریال هست و نقش عمدهای ندارد در پیش بردن ماجرا. یا فرهاد اصلانی که او هم بازی خوبی دارد ولی با آن موهای جوگندمیشده و شکم برجسته و طرز حرف زدن هم نمیشود باور کرد دختری به آن سن و سال دارد.
بهاره رهنما هم که... نه، بهتر است چیزی نگویم چون شاید نظر شخصیام باشد و یکجور خوش نیامدن الکی و بیدلیل!
یک کمی هم، فقط یک کمی ماجرا کُند پیش میرود که شاید چارهای نبوده برای یک سریال. موفق باشید
پوپک عزیز،
خیلی ممنون از نظرات دقیقت. تا آنجا که به فیلمنامه مربوط میشود باید بگویم گرجستانی نقش مثری دارد طی چند روز آینده که گرهها باز شد این نقش بهتر مشخص میشود. از نظر کندی و تندی. حجم اتفاقات خیلی زیاد است مشکل ما این بود که نمیتوانستیم دزدی تمام عیار داشته باشیم که بعد عاشق دختر صاحب گاوصندوق شود برای همین مجبور شدیم کلی تله درست کنیم و بگیم مجبور بوده دزدی بکنه.
به هر حال توی این اوضاع و شرایط خیلی تلاش کردین کار آبرومندی بشه و خوشحال هستم که دوستان فهیم کار را دیدند و اگر نپسندیدند حداقل حالشان را بد نکرده ست.
مصی جان! ممنون شما هم افتخار دادین و با حضورتان در سریال ما را سرافراز فرمودین!
Post a Comment