24 June 2017

از گل سرخ نخواهیم بوی بنفشه بدهد

«شما تنوع لذت‌بخش و غنای پايان‌ناپذير طبيعت را می‌ستاييد. از گل سرخ نمی‌خواهيد بوی بنفشه بدهد. پس چرا روح انسان، اين ارزش‌مندترين ثروت، بايد تنها به يک شکل وجود داشته باشد؟»[1]
نخستین شرط آزادی‌خواه بودن پذیرش دیگری است به همان شکلی که هست. دیگری که جور دیگری است در اندیشه، در ذوق هنری، در نوع پوشش، در تفکر سیاسی... و در گرایش جنسی.
این‌روزها پس از سال‌ها، روشنگری و مبارزه، انسان مدرن و خردورز و دانش‌گرا تفاوت در گرایش جنسی را به رسمیت شناخته است همان‌طور که سایر تفاوت‌ها را به رسمیت‌شناخته است. دگرباشان مانند دگراندیشان در جامعه‌ی آزاد می‌توانند «دگر» باشند و الزاما نباید پیروی کنند از آن‌چه اکثریت یا حکومت و قدرت می‌خواهد. حق دگر بودن حقی جهان‌شمول و انسانی است و جامعه‌یی که آن را نمی‌پذیرد هنوز پشت دروازه‌های زنده‌گی نوین انسانی است این دروازه‌ها باید گشوده شود و امیدوارم پیش از هزار چهار صد و پیش از آغاز سده‌ی جدید این دروازه‌ها گشوده شود و دگرباشی و دگراندیشی در جامعه‌ی ما نیز آزاد شود و از قید غارتحجر رهایی یابد.


[1] مارکس، کارل، سانسور و آزادی مطبوعات، حسن مرتضوی، نشر اختران، صفحه‌ی ۱۸