ماجرای پخش اتفاقی صحنهی سکسی فیلمی با بازی جکی جان در سیمای کیش موضوع بحثهایی شده است و برخی ارتباط دادهاند به گشایش در فضای کشور دستکم در جزیرهی کیش که این کاملا نادرست است و کاملا مشخص است بهصورت اتفاقی حادث شده است.
این اتفاق مرا یاد خاطرهی مشابهی انداخت که البته به دلیل نبودن شبکههای اجتماعی در آن سالها زیاد سروصدا نکرد.
در دههی هشتاد که صداوسیما به رهبری علی کردان پخش آگهیها را به شرکتهای خصوصی واگذار کرد و درآمد زیادی را نصیب صداوسیما و دوستان و همجناحیهای خود کرد و سهم کوچکی هم به فعالیتها بخش خصوصی رسید شرکت کلک خیال که من مدیرعاملاش بودم طی قراردادی پخش آگهیهای استان لرستان را خریداری کرد. مدیر وقت آن مرکز که نامشان را فراموش کردم گفت ما اینجا پخش فیلم سینمایی نداریم اگر فیلم سینمایی خوب از تهران بفرستید اینجا پخش کنیم باکس آگهیهایتان رونق میگیرد که فکر خوبی بود.
مجموعهیی از فیلمهای سینمایی که پیش از انقلاب دوبله شده بود تهیه کردیم و نسخهی با کیفیت تصویری خوبی از آن پیدا کردیم باند صدایاش را با صدای دوبله شده عوض کرده برای ارسال به مرکز خرمآباد آماده کردیم.
نخستین فیلم که برای پخش ارسال کردم «ارتباط فرانسوی» بود. دوبلهی عالی داشت جین هکمن، با صدای ناصر طهماسب و فرناندو ری، با صدای احمد رسولزاده.
این فیلم جزو فیلمهای آمریکایی بود که بعد از درجهبندی سنی فیلمها در ۱۹۶۷ با رتبهی آر منتشر شده بود و نخستین فیلم با این درجه بود که چندین جایزهی اسکار هم برده بود.
رتبهی آر شدیدترین نوع رتبه را دارد یعنی افراد زیر ۱۷ سال بدون والدین حق دیدن این فیلمها را ندارند و در خود آمریکا آن سالها نوظهور بود. مدیر مرکز تصور کرده بود ما فیلمهای سانسور شده که در شبکههای مرکزی پخش شدهاند را ارسال میکنیم برای همین فیلم را بدون بازبینی به پخش سپرده بود.
مدیر مرکز تعریف میکرد که در خانه با سر و همسر نشسته بودند و مهمان هم داشتند و او همه را جمع کرده بود که از این هفته فیلم سینمایی خارجی پخش میکنیم با کیفیت خوب. فیلم شروع شده بود تا میرسد به صحنهیی که همه جا لباس زیر زنانه است و ناگهان زنی برهنه از حمام بیرون میآید. خودش بامزه تعریف میکرد که وحشتزده میپرد جلوی تلویزیون خانهشان و تلویزیون را خاموش میکند.
همان شب صدها تلفن از مردم برای تشکر بهخاطر پخش فیلم خارجی شده بود و چندین تلفن از مقامات شهری به پخش آن اعتراض کرده بودند. ماجرا چون شبکههای اجتماعی نبود بالا نگرفت مدیر مرکز هم اسمی از شرکت ما نیاورده بود و به حساب اشتباه خودشان گذاشته بود.
اما از آن پس باکس آگهیها ما رونق زیاد گرفت گویا همه منتظر بودند فیلم سانسور نشدهی دیگری پخش شود.
متاسفانه سانسور شدید و غیرمعقول در صدا و سیما و سینمای جمهوری اسلامی موجب شده است خانوادهها نتوانند نظارتی بر کودکان خود داشته باشند و فیلم به اصطلاح قاچاق که پخشاش کنترل نمیشود و چشمهای خود را میبندند تا توزیع شود موجب شده است تماشای هر نوع فیلمی در بین کودکان ایرانی بسیار بیشتر از کشوری مانند کانادا، که چندین سال است تجربهی زندهگی در آن را دارم، رواج داشته باشد.
این اتفاق مرا یاد خاطرهی مشابهی انداخت که البته به دلیل نبودن شبکههای اجتماعی در آن سالها زیاد سروصدا نکرد.
در دههی هشتاد که صداوسیما به رهبری علی کردان پخش آگهیها را به شرکتهای خصوصی واگذار کرد و درآمد زیادی را نصیب صداوسیما و دوستان و همجناحیهای خود کرد و سهم کوچکی هم به فعالیتها بخش خصوصی رسید شرکت کلک خیال که من مدیرعاملاش بودم طی قراردادی پخش آگهیهای استان لرستان را خریداری کرد. مدیر وقت آن مرکز که نامشان را فراموش کردم گفت ما اینجا پخش فیلم سینمایی نداریم اگر فیلم سینمایی خوب از تهران بفرستید اینجا پخش کنیم باکس آگهیهایتان رونق میگیرد که فکر خوبی بود.
مجموعهیی از فیلمهای سینمایی که پیش از انقلاب دوبله شده بود تهیه کردیم و نسخهی با کیفیت تصویری خوبی از آن پیدا کردیم باند صدایاش را با صدای دوبله شده عوض کرده برای ارسال به مرکز خرمآباد آماده کردیم.
نخستین فیلم که برای پخش ارسال کردم «ارتباط فرانسوی» بود. دوبلهی عالی داشت جین هکمن، با صدای ناصر طهماسب و فرناندو ری، با صدای احمد رسولزاده.
این فیلم جزو فیلمهای آمریکایی بود که بعد از درجهبندی سنی فیلمها در ۱۹۶۷ با رتبهی آر منتشر شده بود و نخستین فیلم با این درجه بود که چندین جایزهی اسکار هم برده بود.
رتبهی آر شدیدترین نوع رتبه را دارد یعنی افراد زیر ۱۷ سال بدون والدین حق دیدن این فیلمها را ندارند و در خود آمریکا آن سالها نوظهور بود. مدیر مرکز تصور کرده بود ما فیلمهای سانسور شده که در شبکههای مرکزی پخش شدهاند را ارسال میکنیم برای همین فیلم را بدون بازبینی به پخش سپرده بود.
مدیر مرکز تعریف میکرد که در خانه با سر و همسر نشسته بودند و مهمان هم داشتند و او همه را جمع کرده بود که از این هفته فیلم سینمایی خارجی پخش میکنیم با کیفیت خوب. فیلم شروع شده بود تا میرسد به صحنهیی که همه جا لباس زیر زنانه است و ناگهان زنی برهنه از حمام بیرون میآید. خودش بامزه تعریف میکرد که وحشتزده میپرد جلوی تلویزیون خانهشان و تلویزیون را خاموش میکند.
همان شب صدها تلفن از مردم برای تشکر بهخاطر پخش فیلم خارجی شده بود و چندین تلفن از مقامات شهری به پخش آن اعتراض کرده بودند. ماجرا چون شبکههای اجتماعی نبود بالا نگرفت مدیر مرکز هم اسمی از شرکت ما نیاورده بود و به حساب اشتباه خودشان گذاشته بود.
اما از آن پس باکس آگهیها ما رونق زیاد گرفت گویا همه منتظر بودند فیلم سانسور نشدهی دیگری پخش شود.
متاسفانه سانسور شدید و غیرمعقول در صدا و سیما و سینمای جمهوری اسلامی موجب شده است خانوادهها نتوانند نظارتی بر کودکان خود داشته باشند و فیلم به اصطلاح قاچاق که پخشاش کنترل نمیشود و چشمهای خود را میبندند تا توزیع شود موجب شده است تماشای هر نوع فیلمی در بین کودکان ایرانی بسیار بیشتر از کشوری مانند کانادا، که چندین سال است تجربهی زندهگی در آن را دارم، رواج داشته باشد.